یا ابن زهراء

السلام علیک یا اباصالح المهدی(روحی بفداک)
|خانه
زندگینامه شیطان۳
ارسال شده در 13 آذر 1397 توسط زهرا عبدالهي تبار در بدون موضوع

 

? زندگینامه شیطان (قسمت سوم)

 

از امیرالمؤمنین نقل شده که ایشان فرمودند:

خداوند خطاب به جبرئیل فرمود: مقدارى خاک از زمین بیاور تا خلقى جدید به وجود آورم که افضل موجودات و اشرف آنها باشد.

جبرئیل به زمین آمد تا خاک بردارد، (طبق تذکر شیطان) زمین نالید و او را به خداوند قسم داد که از آن خاک برندارد. ایشان هم برگشت داستان را گزارش داد. 

بار دیگر میکائیل و بعد از او اسرافیل را فرستاد. باز زمین آنان را قسم داد، آنها هم با دست خالى برگشتند.

️براى بار چهارم، عزرائیل را فرستاد که حتما از خاک زمین بردارد. او که خواست خاک بردارد، باز زمین ناله کرد و او را قسم داد و هر چه ناله و فریاد نمود، تاثیر نکرد. 

️عزرائیل گفت: من از جانب خدا مأمورم تا کمى از خاک تو بردارم. او خاک را برداشت و برد که آدم را از آن ساختند.

از این رو، خداوند قبض روح آدم علیه السلام و اولادش را به دست عزرائیل داد، از این جهت ناله و گریه آنها هنگام جان دادن آدم در دل او اثر نمى کند و او مأموریت خود را انجام مى دهد.

️وقتى آن خاک را با آب خالص و شور و تلخ و بى مزه، مخلوط کردند و بعد از مدتى پیکر خاکى او را قالب زدند.

شیطان قیافه او را مشاهده کرد و با خود گفت: این مخلوقى ضعیف است که از گل چسبنده به وجود آمده، و توى او خالى است،

 چیزى که توخالى باشد احتیاج به غذا دارد و به این ترتیب مى توان او را گمراه و منحرف نمود.

 شیطان و قالب گلی آدم:

بعد از آنکه خداوند قالب آدم (علیه السلام) را از خاک وآب، سرشت و او را بوجود آورد، آن قالب را مانند کوه عظیمی کناری گذاشت. 

شیطان وقتی وی آن قالب گلی را میدید از سوراخ بینی او وارد و از عقب او خارج میشد و بادست برشکم او میزد و میگفت:

️خداوند تو را برای چه چیزی خلق کرده ؟ مدت هزار سال به این وضع بود بعد از این مدت خداوند متعال از روح خود در او دمید 

حضرت عبدالعظیم حسنی نامه ای به امام محمد تقی (علیه السلام) نوشت که پرسیده بود: به چه علت غائط انسان بوی بدی میدهد؟

آن حضرت در جواب فرمود:

وقتی خداوند حضرت آدم را خلق کرد جسد او بوی خوشی داشت زمانی که هنوز روح دراو دمیده نشده بود ملائکه وشیطان از آن میگذشتند ملائکه میگفتند: او برای امربزرگی ساخته شده است.

اما شیطان از دهان او وارد میشد واز عقب او بیرون می آمد از این رو هرچه داخل شکم انسان شود بدبو وخبیث میشود.

شیطان سجده نمى کند:

وقتى خداوند به ملائکه خطاب کرد و فرمود:

 مى خواهم در روى زمین خلیفه و جانشینى براى خود قرار دهم، ملائکه موافق نبودند. 

به خدا اعتراض کردند اما بعد از آن که خداوند جواب آنان را داد، تسلیم شدند. 

به ایشان خطاب فرمود: وقتى من خلیفه خود (آدم علیه السلام) را خلق کردم و از روح خود در آن دمیدم، همه شما در برابر او سجده کنید.

بعد از آن که خداوند او را خلق کرد و ز روح خود در او دمید و روح به دماغ آدم رسید، به حرکت آمد و نشست، عطسه اى زد و گفت: الحمدلله خداوند در جواب او فرمود: یرحمک الله.

تمام ملائکه فرمان بردند و به سجده افتادند و مدتى در حال سجده بودند؛ ولى شیطان که آن زمان در صف فرشتگان بود، از روى خودخواهى و غرور به خداوند عرض کرد: 

خدایا! مرا از سجده کردن بر آدم معذور بدار.

خداوندا! من تو را چنان سجده کنم که تا به حال هیچ ملک مقربى و نه هیچ نبى مرسلى سجده و عبادت نکرده باشد.

خداوند در جواب او فرمود: مرا حاجت به عبادت تو نیست، من از تو مى خواهم، آن چه را که دستور مى دهم انجام دهى، نه آن چه را تو مى خواهى!

سرانجام قبول نکرد و حسدى را که در قلبش بود ظاهر نمود.

خداوند هم در مقام بازخواست از او فرمود: چه چیز تو را باز داشت از آن که سجده نکنى بر مخلوقى که من او را با دست قدرت و عنایت خویش آفریدم؟!

 

ادامه دارد…

 

 حیات القلوب ج ۱.

حیات القلوب ، ج ۱. کتاب ابلیس ، ص ۴.

نهج البلاغه ، خوئى ، ج ۲، ۴٨.

 ص آیه ۷٨

نظر دهید »
زندگینامه شیطان۲
ارسال شده در 13 آذر 1397 توسط زهرا عبدالهي تبار در بدون موضوع

 

? زندگینامه شیطان (قسمت دوم)

 

به خاطر عبادتهای زیاد حارث در درگاه خداوند بود که به او مقامی عطا شد همانند فرشتگان و تا جائی بالا رفت که در زمره فرشتگان قرار گرفت.

 ️او از این جایگاه به قدری احساس غرور و خود بزرگ بینی میکرد که با خود فکر میکرد: اگر یک روز جایگاه من را به کسی دیگر واگذار کنند من از او اطاعت نمیکنم.

️در روایت آمده که این امتیاز و افتخار بخاطر آن به او رسید که شش هزار سال خداوند تبارک و تعالی را عبادت و بندگی کرده بود.

ابلیس از جنس فرشتگان نبود اما فرشتگان او را فرشته میدانستند و نمیدانستند او از جنس آنها نیست،

ولى خداوند متعال میدانست که چنین نیست.

این جریان ادامه یافت تا در جریان سجده بر آدم، راز پنهان ابلیس آشکار گشت.

روزی ملائکه در لوح دیدند که به زودی یکی از مقربان درگاه الهی به نفرین ابدی گرفتار خواهد شد…

پس از حارث با اصرار خواستند که آنها را دعا کند که هیچ یک از ایشان به این بلا مبتلا نشود.

وی در جواب گفت: این قضیه به من و شما مربوط نیست.

ملائکه باز اصرار کردند. او نیز دعا کرد و گفت: خدایا! ایشان را ایمن گردان، ولی خودش را به سبب غروری که داشت، فراموش کرد.

روزی وی دید بر در بهشت نوشته‌اند: «نزد ما بنده‌ای است که او را به انواع نعمتها، گرامی می‌داشتیم. اما اگر او را به کاری واداریم، سرپیچی می‌کند و به لعنت ابدی گرفتار خواهد شد».

حارث سالها او را لعن می‌کرد ولی نمی‌دانست که در حقیقت دارد خود را لعن می کند!

حارث سالها در آن مدت هر جا سجده اى مى کرد و سر بر مى داشت در آن جا نوشته شده بود: لعنه اله على ابلیس - چون اسمش عزازیل بود - نمى دانست که خودش است.

وی روزی دید در لوح نوشته است: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» پرسید: خدایا! این ملعون رانده شده کیست؟

خدای تعالی فرمود: بنده‌ای است که او را به انواع نعمتها مخصوص می‌گرداندم ولی نافرمانی‌ام خواهد کرد و خوار و بدبخت خواهد شد. 

گفت: او را به من معرفی نما تا هلاکش کنم.

فرمود: زود است او را بشناسی. هنوز او تمرد و سرکشی نکرده است، تا مستوجب مجازات باشد.

شیطان در میان فرشتگان مشغول عبادت بود تا وقتى که خداوند اراده فرمود براى خود در زمین جانشین خلق فرماید.

به ملائکه خطاب نمود که من مى خواهم خلیفه اى در زمین قرار دهم و آنان را از مقصود خود آگاه نمود.

در این هنگام ابلیس به وسط زمین آمد و فریاد زد که: اى زمین! من آمده ام تو را نصیحت کنم!

️خداوند اراده کرده از تو پدیده اى به وجود آورد که برترین خلایق باشد و من مى ترسم که خدا را معصیت کند و داخل آتش شود (و در نتیجه تو داخل آتش شوى و بسوزى)

وقتى ملائکه مقرب آمدند از تو خاک بردارند آنها را به خداى بزرگ قسم بده از تو خاک برندارند…

 

ادامه دارد…

 

طبرسى، مجمع البیان، ج 1، ص 163، چاپ بیروت

30- بقره آیه 29.

31- تفسیر برهان ، ج 2، ذیل آیات مربوط به آدم و شیطان

 

 

نظر دهید »
زندگینامه شیطان
ارسال شده در 13 آذر 1397 توسط زهرا عبدالهي تبار در بدون موضوع

 @EmamMahdi_aj

? #عصر_ظهور ۷۵

? شیطان که بود و چگونه به محفل فرشتگان و آسمان راه یافت؟

 

قسمت اول

️نام اصلی وی حارث (حرث) بوده که به خاطر عبادتهای طولانی مدتش، او را عزازیل یعنی عزیز خدا، می‌گفتند.

درمورد پیشینه او چنین گفته‌اند که :

خداوند متعال قبل از آفرینش آدم، موجودات دیگری خلق نموده بود به نام جن که حارث یکی از آنها بوده و در زمین زندگی می‌کرد.

تا اینکه این مخلوقات به سرکشی، فساد، قتل و خونریزی دربین خود و قوم نسانس (قوم قبل از وجود انسانها) پرداختند.

وقتى که فتنه و فساد، کشت و کشتار در میان آنان برپا شد

در این هنگام خداوند اراده کرد که آنان را نابود فرماید، بهمین خاطر عده اى از ملائکه را فرستاد تا با شمشیرهاى خود با آنها جنگیدند و همه آنها را کشتند. 

در این میان، شیطان جان سالم به در برد و از مرگ نجات پیدا کرد و به دست ملائکه اسیر شد.

به فرشتگان گفت: من، از جمله مؤمنان هستم (و در فتنه و فساد شرکت نداشتم.) شما تمام خویشان و هم نوعان مرا کشتید و من تنها ماندم.

️مرا با خودتان به آسمان ببرید، تا در آن جا با شما باشم و خداى خود را عبادت کنم.

فرشتگان از خداوند جویاى تکلیف شدند. خداوند به آنها اجازه داد که او را به آسمان ببرند.

زمانى که به آسمان رسید به گردش در آسمان ها و بررسى پرداخت، در آن میان لوحى را دید که چیزهایى بر آن نوشته شده؛

نوشته بود:

«من پاداش هیچ عمل کننده اى را ضایع نمى کنم؛ بلى، کسى که کارى کند و اراده دنیا نماید، خدا دنیا را به او مى بخشد و کسى که آخرت را بخواهد، خداوند او را به آرزویش مى رساند.

و کسى که پاداش آخرت را بخواهد به او برکت مى دهیم و بر نتیجه اش مى افزاییم و آنها که فقط مال دنیا را مى طلبند، کمى از آن به آنها مى دهیم، اما در آخرت هیچ نصیبى ندارند» 

پیش خود فکر کرد که آخرت نسیه و دنیا نقد است.

تصمیم گرفت دنیا را به وسیله عبادت هاى طولانى به دست آورد. لذا در میان ملائکه آن قدر عبادت کرد تا سرور و رئیس همه فرشتگان شد و طاووس ملائکه نام گرفت!

️او اولین کسى بود که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.

در آسمان اول، مدتی بین ملائکه، خدا را عبادت کرد. 

بعد به آسمان دوم و سوم تا بالاخره به آسمان هفتم راه یافت.

او در کنار عرش الهی منبری داشت، بالای آن رفته و ملائکه را اندرز می‌داد؛ و ملائکه در مقابل او با احترام مى ایستادند…

 

ادامه دارد…

 

?حیات القلوب ج ۱ کتاب ابلیس ص۴

?نهج البلاغه،خوئی ج ۲ ص ۴۸ آیه ۷۸

 

نظر دهید »
حضرت صبر
ارسال شده در 13 آذر 1397 توسط زهرا عبدالهي تبار در بدون موضوع
حضرت صبر
نظر دهید »
مناظزه های علمی امام صادق(ع)
ارسال شده در 7 آذر 1397 توسط زهرا عبدالهي تبار در بدون موضوع

محکوم شدن کسی که ادعای خدایی می کرد

 

شخصی به نام «جعفر بن درهم» به بدعت گذاری و مخالفت با اسلام معروف بود و طرفدارانی را نیز با خود همراه نمود.

 

او روزی مقداری خاک و آب در میان شیشه ای ریخت، پس از چند روز حشرات و کرم هایی میان آن شیشه پدیدار شد. آن گاه به میان مردم آمد و ادعا کرد که این حشرات و کرم ها آفریده من است؛ زیرا من سبب پیدایش آن ها شده ام، بنابراین من آفریدگار آن ها هستم!

 

گروهی از مسلمانان این موضوع را به امام صادق (علیه السلام) خبر دادند. آن حضرت فرمود: به او بگویید تعداد حشرات داخل شیشه چقدر است؟ تعداد نر و ماده آن ها چقدر است؟ وزن آن ها چقدر است؟ و از او بخواهید که آن ها را به شکل دیگری تغییر دهد؛ زیرا کسی که خالق آن ها است، توانایی تغییر شکل آن ها را نیز خواهد داشت.

 

آن گروه با طرح همین پرسش ها با آن شخص مناظره و وی را محکوم کردند.

 

مناظره با ابو شاکر دَیصانی دهری

 

ابو شاکر، از پیشوایان مکتب مادّی گرایی، روزی خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و گفت: پدران تو مردمی دانشمند و با اندیشه های درخشان بودند، تو که از چنان نسلی پدید آمده ای، و امروز در آسمان دانش چون آفتاب می درخشی به من پاسخ بده: ما اعتقاد داریم که جهان ازلی است و آغاز ندارد و قدیم است. شما که جهان را حادث می شمارید، چه دلیل عقلانی برای آن دارید؟

 

امام (علیه السلام) با مهربانی و آرامش، تخم مرغی را از زمین برداشت و فرمود: می دانید این چیست؟ جواب داد: تخم مرغ است.

 

امام فرمود: خوب نگاهش کنید، در زیر این پوست نقره فام، دو مایع غلیظ تکوین یافته که از چهار طرف زرده ای همچون زر مذاب را در میان گرفته است. جواب داد: آری چنین است!

 

امام فرمود: ما امروز این تخم مرغ جامد و ساکن و بی حس و حال را در زیر بال های گرم مرغی می گذاریم، و در پایان چند روز، این تخم مرغ از هم می شکافد و از میان سفیده و زرده اش طاووسی رنگین پروبال سر در می آورد، چنین نیست؟ جواب داد: آری چنین است.

 

امام ادامه داد: این تخم مرغ تا دیروز وجود خارجی نداشت. از نطفه پرنده نر در دل پرنده ماده تکوین یافته و پس از چندی طاووسی که اکنون وجود خارجی ندارد از میانش بدر می آید. آیا با این همه می توانیم این تخم مرغ یا جوجه را ازلی و قدیم بنامیم؟! این تخم مرغ و طاووس و آنچه در جهان مشاهده می کنید، اجزایی نیستند که در مقام کل، وجود عالم را تشکیل می دهند و تاریخ همه آن ها به روزی بر می گردد که اصلاً وجود نداشته اند. این جهان اگر قدیم و ازلی بود، باید اجزائش از قدیم وجود می داشتند. باید کوهش، دشتش، صحرایش، نهرش، دریایش، همه چیزش، یا خودش که جز این چیزها نیست، در عالم موجود می بودند. باید تخم مرغش همیشه تخم مرغ بود. جوجه اش همیشه مستغنی از وجود تخم مرغ، بال و پر می افراشت، این جاست که به حدوث جهان پی می بریم.

 

ابو شاکر که در مقابل استدلال ساده ولی بسیار عالمانه و عمیق امام اظهار عجز می نمود، گفت: همین طور است، بسیار روشن و نیکو گفتی. آن گاه گفت: پرسش دیگری دارم و گفت: چشم های ما می بیند، گوش های ما می شنود، ذائقه ما مزه را حس می کند، و بویایی ما بوها را می یابد و بوی بد و خوب را تشخیص می دهد. معنای این حواس چیست؟ این حواس ما را به این حقیقت نزدیک می سازد که ملاک حقیقت در جهان، ادراک های ماست. پس آنچه را که ما با حواسّ مادی خود نمی توانیم ادراک کنیم، موهومی بیش نیست، آیا جز این است؟

 

امام فرمود: این طور نیست. این طور نیست… ابا شاکر می دانی چرا؟

 

آنچه را از حواس پنجگانه تعریف کردی، جز آلاتی بی حس و حال نیست… چشم آلت دیدن، گوش وسیله شنیدن، زبان واسطه درک مزه ها و پوست مخصوص لمس و بینی برای استشمام است. ما درخت را با ارّه و تبر می برّیم.

 

اما ملاک بریدن درخت تنها ارّه و تبر نیست، و تا دستی به ارّه و تبر نچسبد تا نیرویی این فلز تیز و صیقل شده را تکان ندهد خود به خود نمی تواند گیاهی را فرو اندازد تا چه رسد به درختی. آن چنان که ظلمت را بی چراغ نشاید پیمود، این آلات پنجگانه را نیز بدون نیروی معنوی و الهی نمی توان به کار انداخت. نیرویی که از فیّاضی بخشنده، قدرت و توان می گیرد.

 

 

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9

آخرین مطالب

  • چـــــــــراناشکــــــری....
  • میهمانیه همه بیایید....
  • میهمانیه همه بیایید....
  • انتظار...
  • انتظار...
  • حضرت دلبر..
  • زندگینامه شیطان قسمت اخر
  • زندگینامه شیطان۶
  • زندگینامه شیطان۵
  • زندگینامه شیطان۴

آخرین نظرات

  • زكي زاده  
    • مائده
    در اقانمی آیی...
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

یا ابن زهراء

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • یا مهدی ادرکنی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان